با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
هر چه جامعهاي كهنتر و با تمدن طولاني باشد احتمال اينكه مردم آن جامعه نسبت به جوامع متاخر باورها و طرحوارههاي كهنتر و سنتيتري را يدك بكشند، بيشتر است. هر كس در طول زندگي خود در كشور ما بارها و بارها واژه «شانس» را شنيده يا به كار برده است. بسياري افراد هستند كه شبها با اين آرزو و رويا سر بر بالين ميگذارند كه سرنوشتشان تغيير كند و شانس به آنها رو بياورد. افرادي معتقدند در طول زندگي هر فرد «شانس» فقط يك بار در منزلشان را ميكوبد.
به گزارش بانکی به نقل از شرق بسياري از افراد با اين رويا سر بر بالين ميگذارند كه در قرعهكشي برنده شوند و نميشوند. برخي از افرادي كه خود را «بدشانس» ميپندارند و ميشناسند در طول زندگي نقش «قرباني» را ميپذيرند و خود را مستحق هر آنچه بدي و زشتي و پليدي است، ميدانند! آنچه در ذهن و روح بسياري از ما جاسازي كرده و به شكل باور عمل ميكند تحت اين عنوان كه «سرنوشت هر كسي از قبل مشخص شده است» و «سرنوشت را نميشود از سر نوشت»، موهوماتي بيش نيست و در واقع با تغيير افكار و نگرش (نوشتههاي درون سر = سرنوشت) هر كس ميتواند سرنوشت خود را تعيين كند.
تكيه بر باورهاي اشتباهي چون «سرنوشت محتوم» و «شانس»، ارمغاني به جز مسووليتگريزي و منفعل بودن در پي ندارد. مهمترين ويژگي انساني انسانها در مقايسه با ديگر جانداران، ويژگي «انتخابگري» است. اصولاً فلسفه «معاد» با انتخابگري انسانها معنا پيدا ميكند.
ريچارد وايزمن روانشناس با تحقيقات متعددي پاسخي منطقي و علمي به موارد فوق داده است. او معتقد است كليد خوششانسي و بدشانسي افراد در افكار و رفتارشان نهفته است.